پس از موفقیت المپیک برلین، سبک جدیدی از عقد قرادادهای آدیداس شروع شد. آنها از آن بهبعد، قراردادهایی برای تأمین کفش کل تیمهای ورزشی امضا کردند که در سالهای بعد، از طرف رقبا کپیبرداری شد. این روند باعث افزایش رقابت شدید برندها برای تأمین تجهیزات ورزشی تیمهای حرفهای شد.
در سالهای آتی، آدیداس انواع کمپینهای بازاریابی را در دستورکار قرار داد؛ اما هنوز المپیک مرکز توجه آنها بود. در المپیک سال ۱۹۶۴ توکیو، ۸۰درصد از مدالهای مسابقات به ورزشکارانی اهدا شد که از کفش برند آدیداس استفاده میکردند. درواقع، ورزشکاران تمامی مدالها بهجز ۳۰ مدال را ازآنِ خود کرده بودند. در المپیک ۱۹۷۶ مونترال، نیز ۸۳درصد از کل مدالها و ۹۵درصد از مدالهای مسابقات دوومیدانی به آدیداس تعلق گرفت.
موفقیتهای گفتهشده، آدیداس را به فرمانروای صنعت کفش در جهان بدل کرد. علاوهبر بازاریابی قوی و طراحیهای حرفهای، کیفیت محصولات این شرکت نیز در بین برندها در سطح بهترین کیفیت قرار داشت. رقبای آدیداس در آن سالها این برند را نماد برتری در تجهیزات و فناوری ساخت و مواداولیه میدانستند.
حرکت مهم بعدی، ورود به بازار پرسود آمریکا بود که در سالهای پایانی دههی ۱۹۵۰ انجام شد. ابتدا ورزشکاران حرفهای آمریکایی جذب کیفیت بینظیر و طراحی مثالزدنی این برند شدند و بهمرور، ورزشکاران دیگر و مشتریان کفشهای عادی نیز بهجمع مخاطبان آدیداس در آمریکا پیوستند. پوما نیز چند سال قبل وارد این بازار شده بود؛ اما درنهایت، رقابت کیفیت را به هموطن خود واگذار کرد. درواقع در دههی ۱۹۷۰، آدیداس معنایی برابر با کفشهای حرفهای ورزشی در آمریکا داشت.
رشد جهانی آدیداس در سالهای منتهی به دههی ۱۹۸۰ همچنان ادامه یافت و آنها به آمار تولید روزانهی ۲۰۰هزار جفت کفش و درآمد سالانهی بیش از نیممیلیون دلار رسیدند. این شرکت در هفده کشور جهان، ۲۴ کارخانهی تولیدی داشت. در آن زمان، تولید تجهیزات دیگر ورزشی ازجمله لباس و توپ و کیف نیز به محصولات adidas اضافه شده بودند. گفتنی است تعداد پتنتهای ثبتشده به نام این برند به هشتصد رسیده بود و ۱۵۰ مدل کفش مختلف را تولید میکردند. ذکر این نکته لازم مینماید که حدود ۹۰درصد از رانندگان فرمول یک در آن سالها از تجهیزات آدیداس استفاده میکردند.
تا پایان دههی ۱۹۸۰، ضربات سختی به آدیداس در آمریکا وارد شد. فروش آنها به دویستمیلیون دلار کاهش پیدا کرد و نایک رکورد ۲.۴میلیارد دلار را برای خود ثبت کرد. در آن زمان، نایک و ریباک بیش از ۵۰درصد از سهم بازار آمریکا را تصاحب کردند و سهم آدیداس به ۳درصد رسید. برند آدیداس در آن زمان به خاطرهای دور برای میانسالان آمریکایی تبدیل میشد و جوانان نیز شناختی از آن نداشتند. در سال ۱۹۹۳، یکی از کارشناسان کسبوکار از این عبارت برای adidas استفاده کرد: «برندی که پنج گلوله به سرش شلیک شد».
علاوهبر رقابت شدید با برندهای دیگر، کتونی آدیداس اورجینال و بحرانهای مدیریتی نیز در دهههای آخر قرن بیستم به آدیداس ضربه زدند. اعضای خانوادهی داسلر برای مدیریت و تصاحب شرکت کشمکشهای فراوانی داشتند و درنتیجهی همهی این اتفاقات، ارزش و درآمد شرکت روبهافول بود. برند آلمانی در سال ۱۹۸۹، بیش از ۷۷میلیون دلار متضرر شد و در سال بعد، خانوادهی داسلر کل شرکت را به مبلغ ناچیز ۲۸۹میلیون دلار به کارآفرین ۴۷سالهی فرانسوی بهنام برنارد تاپی فروخت.